دندون پانزدهم
این روزها بزرگترین ذوق زندگیم شده دیدن کوچک شدن لباسهات. ذوق های مادرونه خیلی قشنگن.پر از احساس. تازه دارم میفهمم که مادرم چقدر دوستم داره.چقدر برام زحمت کشیده.دوستش دارم.اندازه ی تمام شبهایی که نخوابیده.اندازه ی تمام جوونیش که از دست رفته.تمام زیباییش که بخاطر من از دست رفت.و اندازه ی عمق نگاه همیشه نگرانش که هنگام هر خداحافظی بدرقه ی راهمون میکنه . پسرم دندون پانزدهمت مبارک.این مروارید کوچولو از بالا چهارمین دندون سمت راست سرک کشیده.ماه بیستم زندگیت خیلی پر برکت بودها. زیر میز غذاخوری یه جورایی شده پناهگاه پسرکمون.اگه تونستید پیداش کنید!!؟ ...