دومین شب یلدا
امسال دومین شب یلدای مردکوچولو رو خونه ی مامانی
مهمون بودیم
خیلی شب خوب و خاطره انگیزی برامون بود ولی حیف که
بابا علیرضا یه کم سرماخورده بود و زیاد حال نداشت
ولی با همون حال نزارش با دایی علی رفتن بیرون و
واسه گوگوری مگوری یه کادوی گنده واسه شب یلداش
خریدآقاپسر همه چیز داشت غیر از یه فیل تاب تاب عباسی
که اونم به لطف آقای پدر خریداری شد
از حرف زدن جیگرطلا بگم که تازگیا یاد گرفته گوشی
تلفن رو بر میداره میگه بابا خوبی خوشی!!!؟؟
که وقتی اینو میگه آدم میخواد لقمه لقمش بکنه
شب چله کلی هم ازش عکس گرفتم تا بشه خاطره ای
براش از روزهای باهم بودنمون
به صد یلدا الهی زنده باشی
انارو سیب و انگورخورده باشی
اگریلدای دیگر من نباشم
تو باشی و تو باشی و تو باشی
اولین شب یلدا
اینا هم عکسای دومین شب یلدا
با کلاه بابایی و تسبیح مامانی رفته بود گوشه ی اتاق
خواب مثلا قایم شده بود
اینم کادوی بابا علیرضاچه ژستی هم باهاش گرفته!
عاشق سیب زمینی با سسه!!موقع خوردنش به هیچ کس محل
نمیزاره!!
وقتی میگم خرسشو با خودش همه جا میبره یعنی
موقع تاب بازی هم با خودش میبره!!
عزیز دلم بعد از یه حمام داغ زمستونی.لپاش گل انداخته