بیست و هفت ماهگی
ماهگیت مبارک امیدزندگیه مامان خدارو شکر که باسلامتی و شادی وارد ماه بیست و هشتم زندگیت داری میشی و ماهم هرروز با بزرگ شدنت بیشتر از دیروز پی به بزرگی خداوند و نظر لطفش به زندگیمون میبریم الان که دارم واست منویسم خونه ی مامانی هستیم و ساعت بیست دقیقه به یک شبه و صدای خنده های پراز انرژیه تو که داری با دایی علی و مامانی بازی میکنی خستگیه تموم شدن روز رو کاملا از یادمون برده با واردشدن به ماه بیست و هشتم زندگیت فقط چندکلمه ی کوچیک رو اشتباه میگی مثل آشپخونه.اودوردی(آوردی). بشوشم(بپوشم).بقشید(ببخشید).و یکی دوتا دیگه که الان یادم نیست و کاملا صحبت میکنی. الان هم روی پای دایی علی نشس...