امیرحسین جونمونامیرحسین جونمون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
اميرعلي جونموناميرعلي جونمون، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

❤مردهاي کوچک من ❤

هوررررا میریم سفر

1392/1/24 19:09
نویسنده : LESWIET امیرحسین
369 بازدید
اشتراک گذاری

فردا قراره بریم شمالنیشخندامسال گذاشتیم خوب همه از سفر برگردن

و جاده ها خلوت بشه بعد بریم که حالشو ببریماز خود راضی

طبق معمول همیشه که میریم نوشهر و رویان ایندفعه احتمالا

میریم بابلسر و فریدونکنار که اونطرفها رو هم ببینیم.

پسرک شیرین زبونم هم انگاری فهمیده چون امروز خیلی

شیرین زبونی و ذوق میکنه.خصوصا وقتی مامانیش اومده

بود خونمون و داشت واسه اون حرف میزدبغل

تازگیا همه رو با حرفهاش متعجب میکنه.دیروز به مامانبزرگش

میگفت مامانبژگ بیا بیریم آب باژی.قول دادی!!!بغل

حرصش هم که از چیزی در میاد یه دیگه و اه به حرفاش

اضافه میشه.مثلا میگه بده دیگه اه.اینو خیلی هم جدی

ادا میکنه که قند تو دلمون آب میکنهماچ

دو سه روز پیش هم دو نفری عصر رفتیم پارک.واسه

اولین بار ترسش از سرسره ریخت و دستم رو ول کرد و

خودش از پله ها با تشویق من رفت بالا و سر خورد.

از این بابت هم کلی احساس غرور میکرد و این کار رو

چند بار تکرار کرداز خود راضیالبته من بیشتر از خودش ذوق زده شده

بودمبغل

دیروز به عمه جونیش که رفته شمال تلفن کردیم گوشیو گرفته

میگه سالام عمه.کولوچی بیار.توشی بیار.فلفل بیار.مهبا(مربا)

بیار.کبات(کباب)خودی؟!جوجو کبات خودی!؟ خافس(خداحافظ)!!!

البته همه ی اینا رو پشت سر من تکرار میکردچشمک

وگرنه چه میدونه سوغاتی شمال و خوردنیهای اونجا چیه بچمali-mahsa

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان فرشته کوچولو
26 فروردین 92 6:48
ای جانم با این شیرین حرف زدنت بهت خوش بگذره حسابی حالشو ببر.


میسی میسی
م...
27 فروردین 92 10:32
عمه فداش بشه. قربون اون شیرین زبونی هات برم عسلک


میسی عمه.خدانکنه
مامان قندعسل
27 فروردین 92 16:45
حسابی خوش بگذره.گل پسرو ببوسش.


ممنون لطف کردی
ریحانه
31 فروردین 92 15:27
چه میکنی با این دل ما با این دلبری هات قند عسل


غوغا میکنم