بیست و دو ماهگی
ماهگیت مبارک خورشیدکم
کم کمک داره صدای آهنگ تولدت مبارک تو به گوشم میرسه
وای که دارم لحظه شماری میکنم واسش
این روزا دیگه کاملا داری جملات رو درست ادا میکنی
البته با همون لهجه ی شیرین کودکانه ی خودت که گاهی فقط
من متوجهش میشم.تصمیم دارم از دو سه ماه دیگه از پوشک
بگیرمت.چون احساس میکنم داری معنی کلماتی
رو که به دستشویی رفتن مربوط میشه میفهمی.
الان تو تعطیلات نوروز هستیم و خیلی خیلی خوش میگذره.
بابا صبحها میره اداره چون کشیکه و ظهرها میاد خونه.
شبها هم یا میریم بیرون یا خونه ی مامان جون اینا و عید
دیدنی به همراه اونها.مامانی و بابایی و دایی علی هم
رفتن شمال خونه ی خاله ناهید
بهار چه فصل دلپذیریه.صبح های نشاط انگیز.بعد از ظهرهای
خواب آلود.شبهای خاطره انگیز.و از همه مهمتر
اینکه فصل تولد توئه.تو شکوفه ی هلوی باغ زندگیه
ما
فروردین٩١(یازده ماهگی)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی