دوستت دارم مرد من
دوستت دارم
نه برای آنکه بگویم
و نه برای آنکه بخوانی
دوستت دارم...
چون عشقت زیباست
زلال است...
عشق تو مرا به اوج میرساند
مرا به لذتی دست نیافتنی دچار میسازد
میخواهم بدانی
که تو بخوانی یا نخوانی...
بخواهی یا نخواهی
من عاشقت هستم..
و تا انتهای این دنیای پر از تهی
هیچ کاری بجز دوست داشتنت نخواهم داشت!
هیچ دلیلی برای تنها گذاشتنت
و هیچ بهانه ای برای از یاد بردنت
حتی برای لحظه ای
ندارم...
پس ای زیبای زیباترین خاطراتم
همین کافیست که من دوستت دارم...
(امشب که باباعلیرضا نیست انگار هیچ کس تو این دنیا نیست
بهت برنخوره ملوسکم.تو تکه ای از قلبمی و باباعلیرضا
تمامش.هرچی باشه از قدیم گفتن آخر آخرش من واسه
بابایی میمونم و اون واسه من.تو هم وقتی بزرگ بشی
میری دنبال یه نفری که مثل الان من دلتنگت بشه.ما هم
اون موقع لذتی نداریم جز دیدن خوشبختی تو عزیزدلم)
بابا امشب رفته اصفهان واسه ماموریت اداری و تو هم الان