امیرحسین جونمونامیرحسین جونمون، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره
اميرعلي جونموناميرعلي جونمون، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

❤مردهاي کوچک من ❤

نقاشی

1391/12/3 0:55
نویسنده : LESWIET امیرحسین
445 بازدید
اشتراک گذاری

برای تو مینویسم.برای تویی که تنهاییهایم پر از بوی توست.

راستی کدام تنهایی!؟تو که هستی تنهایی در کنج تنهاییش است.

                     rose divider

دو روز پیش عصر که شد و پسری از خواب خوش عصرگاهی

بیدار شد و شیر عصر رو هم خورد دونفری تصمیم گرفتیم

بریم بیرون و یه هوایی بخوریمبای بایخدارو شکر خونه تکونی هم که

به اتمام رسید و خیالم راحت شد.هرچند که واسه امیرحسین

خیلی خوب و هیجان انگیز بود چون یکبند در حال ویراژ دادن

از زیر نردبونی بود که منه بیچاره روش ایستاده بودمکلافه

رفتن همانا و کلی خرید کردن همانا.انگار جو شلوغ بازار

عید یکهو منم گرفت.تو این خریدها یکهو یادم افتاد که به پسری

قول مداد شمعی دادم.آخه نقاشی خیلی دوست دارهقلب

یکبند یک کاغذ ومداد دستشه میگه مامان نگاشیبغل

خلاصه یک بسته مدادشمعی اونهم از نوع خارجی!خریدیم

و اومدیم خونه و این شد اولین بسته ی مدا شمعی پسری

در راه پیشرفت هنریتشویق

از عادتهاش بگم که تازگیا یاد گرفته موقع لباس عوض

کردن همین که لباساش رو در میارم زودی پامیشه و فرار

میکنه و در دورترین نقطه می ایسته و من هرچی میگم بیا

با یک نه محکم و مصمم جوابمو میده تا اینکه منم مجبور میشم

خودم برم و همون جا لباسش رو بپوشونمخنده

امروز رفته بودیم خیابون بهار واسش لباس بگیرم.کنار خیابون

یکنفر داشت از این سگهای کوچولوی کوکی میفروخت.

پسری هم داشت با من دست توی دست میومد .یک آن که نگاهم

بهش افتاد دیدم یکی از اون سگها تو دستشه.کلی تو دلم

خندیدم و بهش گفتم کار خوبی نکردی و برای حفظ اصول

تربیتیمشغول تلفن اونو بردم و سرجاش گذاشم.

شب واسه علیرضا تعریف کردم و با هم به این نتیجه رسیدیم

که بچه ها چقدر پاکن.هنوز هیچ چیز از بدی نمیدونن.

کلماتی مثل دزدی.دروغ.و خیلی چیزهای زشت دیگه واسه

اونا معنی نداره.اصلا معنیش رو نمیدونن.

پسری رو بغل کردم و بو کردم.بوی بهشت میدهlove heart 10 love heart 05love heart 10

 

 

 

محصول مشترک امیرحسین وماماننیشخند

 

 صحنه ای از فرار به دورترین نقطهچشمکعشق منی با اون زیرپوش مردونتخجالت

 

 

                         

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

زهره مامان آریان
3 اسفند 91 1:11
ما هم همیشه تو خونمون ازین تعقیب و گریزها داریم.
قربون اون زیرپوش مردونه و ژستت


مثل اینکه اپیدمیه!
مامان کوثری
3 اسفند 91 9:11
اگر دنبال تقویم 92 با عکس کودکتون هستین!!! اگر میخواهید جشن تم دار بگیرین !!!! حتما سری به مابزنید و طرح های زیبا و بینظیر ما رو ببینید http://temparti.blogfa.com/ هر طراحی که شما بخواهید تو سریع ترین زمان انجام میشه
نازنین (مامان ثنا)
3 اسفند 91 12:32
کارات خیلی شبیه ثنا قربونت برم منم تا میخوام لباسشو عوض کنم میره پشت باباییش و با من بای بای میکنه
محصول مشترکتون منو کشته دوستم
از این چشم چشم دوابروهاست دیگه؟



اره تازه کلی سعی کردیم خوب در بیاد!
مامان قندعسل
4 اسفند 91 22:31
خوش به حالت من که تازه خونه تکونی رو شروع کردم
زیرپوششو نیگاخیلی بامزه شده
راستی برای عید برنامه سفر ندارین؟


به امیدخدا زودتر تموم میشه.شاید بریم خرم آباد اخه تو عید خیلی خوش اب و هوا و قشنگه.شما چطور؟
م...
5 اسفند 91 15:04
فدات بشم. عشق عمه.
دوستت دارم مامان امیر حسین


من خیلی دوست دارم مهربونم
ریحانه
7 اسفند 91 23:18
ای جانم چه رکابی هم پوشیده
چه نگاشی هم کرده
چه دلبری هم که میکنه با خنده های شیرینش
زن عمو قربونش بره


مرسی زن عموی مهربونم
اميرعلي(شيرين گندمگ)
8 اسفند 91 0:22
سلام منم خيلي زير پوش مردونه دوست دارم كه فسقليها بپوشن خيلي شيرين ميشن .اينم براي عسلي خاله


ممنونم بوسسسسسس
مامان فرشته کوچولو
8 اسفند 91 1:38
یه دونه ای ی ی ی ی ی


هوای دوست جونمو داشته باشیا