خاطرات جشن تولد دو سالگی
جشن تولد دوسالگیت روز جمعه بود.ماهم یه جشن
خودمونی گرفتیم که واست خاطره بشه
مامانی اینا.مامان ناز اینا.عمه.عمو.دایی مد(به قول خودت).
که همه دو نفره هستن به غیر از دایی مد که دو نفر و
نصفی هستن و یکماه دیگه سه نفره میشن
ودایی علی و مامانبزرگ .جای مامان جون خیلی
خالی بود که بخاطر درد دستشون نیومدن ولی
لطف کرده بودن و هدیشون رو با خاله اینا فرستاده
بودن.
شب خیلی خوب و خاطره انگیزی شد.هم برای
ما و هم برای تو عزیز دلمکلی هم همه زحمت
کشیده بودن و واست هدیه آورده بودن که ما رو
خجالت زده کرد و تو رو ذوق زدهلباسهای مختلف.کتونی.
کادوهای نقدی.اسباب بازیهای جورواجور مثل خرس و
تفنگ آبپاش و پلنگ صورتی و قطار دودی.
شام هم چند نوع غذای نونی درست کردم
مثل سوسیس بندری.سالاد الویه.کالباس.فلافل.
سمبوسه.کشک بادمجون و ماکارونی و سه نوع
دسر و سالاد.که فکر میکنم همه ازغذاها خوششون اومد
چون توی مهمونیهای ما یه نوع تنوع بود و از حالت
غذاهای روتین مهمونیها در اومده بود
کلی هم عکس و فیلم گرفتیم که به یادگار
بمونه واسه وقتی که بزرگ شدی
بماند که یادم رفت کلاه تولدت رو بیارم تا باهاش
عکس بگیریم و آخرش کلی افسوس خوردم.
هرچند که این هفته میخوام ببرمت آتلیه و کلاهتم
میبریم.
خلاصه شب خیلی خیلی خوبی بود.انشاالله جشن
تولد 100 سالگیت رو با نوه و نتیجه هات جشن
بگیری عزیز دلم
کیک ماهی کوچولو به قول خودش و به انتخاب خودش
یعنی عشق منی تو با این نگاه کردنت
آرزو میکنم یه روز صد تا شمع روی کیکت رو در کمال
سلامتی و خوشبختی فوت کنی جون دل مامان
اینم بلنگی
از قصد این عکسو گرفتم که لگن به قول خودش دبلوشی
توش معلوم باشه
امیرحسین و مامانیه مهربونش
گرم صحبت با عمه
امیر حسین و دا علی(به قول خودش)
وقتی یکنفر با کادو میومد تو این شکلی میشد واسه
گرفتنش
وقتی هم که میگرفت این شکلی فلنگ رو میبست
پسرک گرسنشه
تا آخر شب این بلنگیه بد بخت رو ول نکرد.حتی موقع
خواب هم مدام حالش رو میپرسید