خاطرات جشن تولد سه سالگی
امسال هم جشن تولدت با کلی شادی و خوشی و آرزوها و خاطرات خوب
توی ذهنمون ثبت شد.سومین جشن تولدت همراه بود با کلی شیرین زبونی
و شیرین کاری و نانای و خوردنیهای خوب و خوشمزه
امسال جشن تولدت روز جمعه نهم خرداد و کاملا خانومانه برگزار شد.گذشت.
به همه خیلی خوش گذشت.البته به خودت بیشتر از همه
بخصوص با اونهمه کادوهای رنگارنگی که گرفتی
دست همشون درد نکنهازصبح که مامانی اومد خونمون شروع کردی به نانای
و ذوق کردن تا وقتی که بعداز ظهر شد و مهمونامون اومدن و شب که رفتن و با
کمک بابا بادکنکها رو از دیوارها جدا کردیم و شدی صاحب کلی بادکنک و آخر شب که
دل نمیکندی از اونهمه کادو و اسباب بازی و در نتیجه یه جورایی بیهوش شدی
از خستگی
خلاصه که مامانی جشن تولد امسالت هم به خوبی و خوشی تموم شد
و این روز هم رفت جزو لیست بلند بالای تمام خاطرات خوب و فراموش نشدنیمون
که به خاطر وجود تو توی زندگیمون شکل گرفته
انشاالله شمع 100 سالگیت رو فوت کنی زندگیه مامان
کیک تولد امسالت به انتخاب خودت دزد دریایی بود!میگفتی مامان میخوام مهمونا رو بترسونم
این آقا خرسه هدیه دایی علی که خیلی از دیدنش ذوق زده شده بودی
عزیز دل عمه و جیگر مامان در حال ذوق ذوقی
اینم آخر شبه جشنمون که ایلیا کوچولو بغل باباعلیرضا با اون لالاییه معروفش یه جورایی
غش کرد
ساعت 12 شب و تو و دایی علی توی خونت که کادوی خاله ناهید واسه تولدت بود
و در آخر:
برای شکرگزاریه روز تولد تو هرروز پیشانیم را به خاک میسایم در برابر خدایی
که تنها گوشه ای از عظمتش را در لحظه ی تولد تو لمس کردم