سیزده بدر 1392
دیروز یعنی سه شنبه سیزده بدر بود.یه سیزده بدر خوب و
خاطره انگیز
پریروز غروب روز دوازدهم رفتیم پارک ساعی و کلی گشتیم
روز سیزده بدر صبح هم رفتیم برج میلاد
جشنواره ی نوروزی بود و کلی برنامه های قشنگ ودیدنی داشت
انواع رقصهای محلی هم جزوش بود.شانسمون هم رقص
لری افتاد تو زمانی که ما اونجا بودیم.اولش لری بختیاری
بود و بعدش لری لرستان.بابا علیرضا کلی کیف کرد
و امیرحسین هم کلی نانای
بعداز اون رفتیم بالای برج و آخرش هم از نمایشگاه سوغاتی
شهرها و صنایع دستی دیدن کردیم.موقع برگشتن
ساعت دو بود که به پیشنهاد بابا رفتیم یه کبابی خوب
و کباب و نون و ریحون گرفتیم و اومدیم خونه و خوردیم
اینم شد یکی از بهترین سیزده بدرهای عمر مامان چون
در کنار تو وبابا بود
تازگیا عاشق رانندگی شده.جای چراغ و بوق رو دقیقا
میدونه کجاست.فقط عیب کار اینه که از بوق زیاد
استفاده میکنه
میگفت مامان توتوموغ.بده بخوریم
هرکاریش کردم با اون عمو نوروزه عکس بگیره موفق نشدم!
تا حالا ندیده بودم از چیزی انقدر بترسه
مامان انقدر صحبت نکن.میخوام ببینم خونمون دقیقا کجا قرار داره!!
جیگر مامان عاشق ماکارونیه حتی چهار وعده در دو روز!
هفته ی پیش اولین باری بود که یاد گرفت آدامس بجوه
دکتر گفته بعضی مواقع واسه سفیدشدن دندونها خوبه
کلی هم از این بابت ذوق کردیم