بیست و نه ماهگی
ماهگیت مبارک تمام زندگی
این روزا با حرف زدنهات کلی عشق میکنیم.وقتی چیزی
از ما میخوای و لبهات رو کوچولو میکنی.چشمات رو ریز
میکنی.صدات رو نازک میکنی و میگی مامان جووونم.بابا
جوووونم .تو رو خدا!میدی!خواهش میکنم!
به قول بابا اونوقته که اگر دنیا رو هم بخوای دیگه نمیشه
جلوت مقاومت کرد
الان که من مشغول نوشتنم داری با ماشینهات
بازی میکنی و توی عالم خودت داری باهاشون صحبت
میکنی.دوست داشتم از تمام لحظه های فراموش نشدنی
و تکرار ناپذیر کودکیت میتونستم فیلم بگیرم تا
هیچوقت از یادمون نره اما افسوس که نمیشه چنین
کاری کرددوست دارم از لحظه لحظه ی بودن با تو توی
این روزها با تمام وجودم کیف کنم.چون میدونم هر
روزی که در کنارت و با صبح بخیر تو آغاز میشه و
با قصه ی بابا و شب بخیر قشنگت تموم میشه دیگه
تکرار نخواهد شد
پسرکم.از تمام این روزها لذت ببر.روزهای بدون نگرانی.
روزهای خوشی.رسیدن به آرزوها...
بودن در کنار کسانی که دوستت دارن و بی توقع به تمام
خواسته هات پاسخ میدن...
این روزها و این آدمها دیگه تکرار نخواهند شد.پسرکم
با این روزهات زندگی کن
من و بابا بیست و نه ماهگی و ورودت به دو سال و نیم
از عمر انشاالله بلند و با برکتت رو بهت تبریک میگیم
تو تمام زندگیه ما هستی