امیرحسین جونمونامیرحسین جونمون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره
اميرعلي جونموناميرعلي جونمون، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

❤مردهاي کوچک من ❤

نگاه به سالی که گذشت و آخرین دلنوشته ام در سال1391

1391/12/29 2:57
نویسنده : LESWIET امیرحسین
618 بازدید
اشتراک گذاری

کمتر از دو روز مونده به پایان سال 91.سالی پر از خاطره.

پر از اولین ها.اولین کلمات.اولین قدمها...

خدارو شکر.سال خوبی بود.خوب بود چون تو کنار من و بابا بودی.

خوب بود چون بابا کنار من و تو بود.و خوب بود چون سایه ی

سلامت پدر بزرگها و مادربزرگهات روی سر خانواده ی سه

نفرمون بود.

خدایا سال جدید رو برای پسرکم .مرد بزرگ خونه ام.وتمام

کسانی که دلمون بسته بهشونه خیر بنویس.

تقدیری قشنگ .پر از شادی.سلامتی.خوشبختی.و به دور

از هر ناخوشی.

خدایا اگر تو این سالی که گذشت با حرفی.نگاهی.حرکتی.

دل کسی رو شکستم من رو ببخش و کمکم کن تا تو

سال جدید مادر بهتری برای پسرم.همسر بهتری برای شوهرم.

و فرزند بهتری برای پدر و مادرهامون باشم.

                                                      rose divider 

یه جورایی عاشق این آب و هوام.من رو میبره به روزهای

خوش کودکی.دقیقا تو این روزها بود که روزی حداقل پنج بار

لباسها و کفشم رو پرو میکردم و دوباره با وسواس

آویزونشون میکردم.حتی جورابهام هم نو بود.بوی تمیزیه خونه.

خرید شیرینی و آجیل و شکلات و دستبردهای یواشکیمون

به اونها قبل از اومدن مهمون.ردیف شدنمون موقعی که میرفتیم

عید دیدنی جلوی صاحبخونه برای گرفتن عیدی.

تو دل شمردن اسکناسهای عیدی و ذوق خریدن فلان عروسک

یا دمپایی ابری که تازه مد شده بود.

حالا خودم یه پسر دارم.حالا خودم عیدی میدم.وای خدا باورم

نمیشه.چه حس خوبیه .

امروز با پسری رفتیم و وسایل هفت سین خریدیم.از خریدن

ماهی انقدر ذوق کرد که نگو.اسمش رو هم گذاشتیم

نمو.آخه کارتونش رو خیلی دوست داره.آوردیمش خونه

و انداختیمش تو تنگ ماهی.همونجور که داشت نگاهش

میکرد من یه کوچولو واسه ماهیه نون ریختم که بخوره.

داشتم میومدم تو آشپزخونه که دیدم بله.بچم دلش واسه

به قول خودش ماهی کوچول سوخت و یه تیکه گنده

نون ساندویچی که داشت میخورد رو انداخت تو تنگ و

تند تند هم به ماهیه میگفت بخور ماهی بخور.

بمیرم که انقدر مهربونی عزیز دل مادر.

تو چیدن هفت سین هم کلی کمکم کرد و با تعجب به

سنجدها نگاه میکرد.آخر تو یه فرصت یکی گذاشت تو دهنش

و سریع فوتش کرد بیرون و گفت مامان بخور.گردو!

راستی عکسهای آتلیه اش رو هم گرفتم ولی این عکاسها

انقدر مارمولک شدن که دیگه سی دیش رو نمیدن.

میترسن بریم یه جا دیگه ظاهرشون بکنیم.منم مجبور شدم

از روی یکی دوتاش با دوربین عکس بگیرم که زیاد هم جالب

نشد.

خلاصه عزیز دلم.بهترینها رو تو این سال واست میخوام.

واسه تو و باباعلیرضاو تمام کسانی که دوستشون دارم.

خدا هیچوقت دعای یه مادر رو بی جواب نمیذاره.

این رو اطمینان دارم.

                  

چندتا ازروزهای قشنگ ما تو سالی که گذشت.

 

 

 

 

 

 

 

اینم چندتا از عکسهای آتلیه که زدیم رو شاسی و قراره

واسه عیدی بدیم به مامانبزرگهات.

 

 

 

 دعای من برای عیدهرسالت جان مادرali-mahsa

                   دلت شاد و لبت خندان بماند

                   برایت عمرجاویدان بماند

                   خدارا میدهم سوگند برعشق

                   هر آن خواهی برایت آن بماند

                   به پایت ثروتی افزون بریزد

                   که چشم دشمنت حیران بماند

                   تنت سالم سرایت سبز باشد

                   برایت زندگی آسان بماند

                   تمام فصل سالت عید باشد

                   چراغ خانه ات تابان بماند  15400000

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان فرشته کوچولو
29 اسفند 91 23:32
وای چه عکسایی :

امیر حسین جونم دومین بهار زندگیت مبارک الهی که همیشه لبات خندون باشه گلم


ممنون خاله جونم مواظب دوست کوچولو باش
نازنین (مامان ثنا)
30 اسفند 91 3:05
لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید
رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن
روزهایت رنگارنگ
سال نو مبارک . . .


ممنون سال نوی شما و ثناکوچولو هم مبارک
مامان ثمین
30 اسفند 91 3:30
فرا رسیدن سال نو همیشه نوید بخش افکار نو، کردار نو و تصمیم های نو برای آینده است. آینده ای که همه امید داریم بهتر از گذشته باشد. در سال نو، ۳۶۵ روز سلامتی، شادی، پیروزی، مهر و دوستی و عشق را برای شما آرزومندم.



منهم همین ارزو رو برای شما دراین سال دارم
ریحانه
1 فروردین 92 0:22
سال نو امیرحسین و مامان مهربون امیرحسین خان مبارک باشه ایشالا


ممنون سال نوی شما و عمو حمید خان هم مبارک
امير علي شيرين گندمگ
2 فروردین 92 17:37
سال نو مبارك . اميدورام سالي پر از خوشي و سلامتي در كنار امير حسين عزيز و خانواده محترم داشته باشيد


سال نوی شما هم مبارک.شما هم در کنار امیرعلی کوچولو و خانواده سال خوشی داشته باشید
مامان قندعسل
3 فروردین 92 0:06
سال نو مبارک عزیزم.امیدوارم سالی پر از شادی و سلامتی در کنار خانواده داشته باشید.
خیلی پست جالبی بود.عکسها عالی بود. کاش منم فرصت کنم اینجوری بنویسم البته به خوبی شما که نمینویسم.


سال نوی شما وارتین جونم هم مبارک.برای شماهم سالی توام با شادی و از همه مهمتر سلامتی ارزومندم.از لطفت ممنونم.من همیشه از خوندن نوشته هات لذت میبرم
زهره مامان آریان
4 فروردین 92 23:28
سال نو رو بهتون تبریک میگم.
امیدوارم سال خوبی داشته باشید


سال نوی شماهم مبارک.با کلی ارزوی خوب خوب.
م...
5 فروردین 92 11:19
شک نکن این دفعه ببینمت قورتت می دم.
عیدت مبارک عمه فدات بشه.
مامان امیر حسین ما شما رو خیلی دوست میداریم.


عید شماهم مبارک عمه جون.ماهم شما رو دوست داریم عمه خانوم.