شیطونیای گل پسر
پسر مامان چند روزی میشه که خیلی بزرگ شده.همش تو خط
کمک کردن به منهماشاالله خیلی پسر خوبی هم
هست.تو مقایسه با بقیه ی هم سن و سالهاش خیلی هم
حرف گوش کنه مثلا کافیه بهش بگم به فلان چیز دست نزن
به هیچ وجه دیگه سراغ اون چیز نمیرهتازگیها هم عاشق
کارتون شرک با تام و جری شده.صبحها تا چشم باز میکنه
میگه مامان کاتون.
سه روز دیگه باید ببریمش واسه واکسن ١٨ ماهگیش پیش
دکتر جوادپور که از اول تحت نظرش بودهاز الان استرس دارم
که نکنه خیلی درد داشته باشه و بچم اذیت بشه .خدا کنه بعدش
تب نکنه و درد نداشته باشهالبته خوب هرچی هم که باشه
به سلامتی بعدش می ارزه.
کوچولوی مامان هرچند که به قول اطرافیان خیلی مظلوم و عاقله
ولی خوب به تناسب بچه گیش شیطنتهای خاص خودش
رو هم داره مثلا تا سر من گرم چیزی میشه میپره سر لپ تاپ
و آنچه که نباید رو انجام میده مثل اینجا:
آخ جون مامان رفت.بژار ببینم این تو چه خبره؟؟؟
بژار این دگه رو بژنم!!!
انگار با دشت فایده نداره با پا بهترمیشه شر در آورد!!!!!
انقدر کیف داره کشای دایی علی رو میپوشم!!انقده بژرگ میشم!!