موش موشک به شهر موشها میرود!
هیچوقت یادم نمیره...اولین باری رو که با بابا و مامان و دایی محمد رفتم سینما! درست همسن پسر کوچولوم بودم.فیلم گلنار بود... حتی خوب یادمه کجا نشسته بودم...صندلیه سر ردیف.کنار بابا... شوق و ذوق زیادم بخاطر اون تلویزیون بزرگ.دست زدنهام.ترسم از تپلی تنبلی و شوهرش بخاطر بزرگ بودنشون توی اون صفحه... فیلم زندگیم با یه دور تند میره به بیست و شش سال بعد.جمعه شبی پسر کوچولو به همراه من و بابا رفتیم سینما.فیلم شهر موشهای 2.یعنی ادامه ی همون شهر موشهای سی سال پیش که برای ما ساخته شده بود.اون موقع که مامانم نوار ویدیوییش رو برامون خرید که ببینیم با اون کیفیت داغون هیچوقت فکر نمیکردم یه روزی با پسرم و بابای مه...
نویسنده :
LESWIET امیرحسین
14:18