روزتون مبارک پدر فداکارم.مرد مهربونم.و پسرک عزیزتر از جونم.
بیا به آرامش دوران کودکی.آن زمان که بلندترین
نقطه ی زمین شانه های امن پدر بود...
پسرکم. یه روز نه چندان دور میفهمی که بابات چقدر
واست زحمت کشیده.
چقدر از خودش گذشته.و چطور ذره ذره آب شده فقط
بخاطر اینکه تو ذره ای احساس ناراحتی نداشته باشی.
یه روز میفهمی که تک تک اون موهای سپیدش بخاطر تک تک
اون روزهاییه که فقط بخاطر تو چه سخت ازشون گذشته.
بخاطر تو .خواسته هات.آیندت.
اون روز میفهمی که حتی دلمشغولی و فکر به آینده ی
جگر گوشه ی آدم هم میتونه ذره ذره پیرت کنه بدون اینکه
بفهمی.
بابای خوبم بخاطر تمام اون روزهایی که بخاطر من از دستشون
دادی ازت ممنونم و تا ابد بهت مدیونم.
باباجونیه عزیزم بخاطر همه زحماتی که برای به ثمر نشستن
مرد زندگی من کشیدی ممنونتم.
علیرضای عزیزم با وجود توست که دارم میفهمم پدرم
برام چقدر زحمت کشیده و چقدر باید بهش بدهکار باشم
ازت ممنونم که یه مرد خوب و بزرگ واسه زندگیه من
و یه بابای مهربون و از خود گذشته برای پسرکمون هستی.
و در آخر...
مردکوچک زندگیه من امیدوارم روزی پدر بشی و معنی تمام
این حرفها رو خودت لمس کنی و ازش لذت ببری.ازت ممنونم
که به من لذت مادرشدن بخشیدی و به بابا نعمت پدر شدن.
تو به ما فهموندی که میشه یه آدم از خودش بخاطر
خواسته های یکنفردیگه بگذره.
از تمام خوشیهاش .لذتهاش.تفریحاتش و....
ودر عوض به لذتی برسه که با هیچ چیز تو این دنیا
قابل مقایسه نیست.و اونم لذت مادر و پدر شدنه