خاطرات 19ماهگی و دندون سیزدهم
ماه مامان تو هر روز که میگذره داری قد میکشی و بزرگ و
بزرگتر میشی و من احساس میکنم روحم داره همزمان با تو
بزرگ میشه.بزرگ میشه و دورتر از همه ی بچه بازیا.لجبازیا.و
هزارتا بازی دیگه
گاهی اوقات فکر میکنم انگار همین روز قبل بود که خانم پرستار
تو رو داد بغلم و گفت بیا بهش شیر بده.من گفتم آخه بلد نیستم
و اون گفت بلدی .این تو ذات همه ی مادراست
یاد اون دو روز ناراحت کننده میافتم که شیرم هنوز
نیومده بود و مجبور شدیم سه بار بهت شیرخشک بدیم
که هرشیشه ی اون انگار خرده شیشه ای بود که فرو
میرفت تو قلب من و بعد از دو روز که خدا یکبار دیگه مهربونی
کرد و روزی تو رو فرستاد
حالا بعد از نوزده ماه احساس میکنم انقدر بزرگ شدی که دو سه
هفتست وقتی بهت میگم مامانی بیا شیر. بادی به غبغب میندازی و
با اخم میگی نه نه نهانگار میخوای بگی این مال بچه هاست
و من دیگه بزرگم
و من خدا رو شکر میکنم که این محبت رو در حقم کرد
که تا اونجا که در توانم بود هجده ماه از عهده ی حقی که به گردنم
داشتی بر بیام و اون دنیا مدیونت نباشم
این روزا یادگرفته همه ی حرفا رو مثل طوطی پشت ما تکرارمیکنه.
البته با لهجه ی کودکانه ی خودش که دل هر شنونده ای رو
میبره
تو روضه ی مامان جون که ده روز آخر
ماه صفر بود قبل از اینکه خانوما بیان میرفت میکروفون رو
بر میداشت و دس دسی باباش میاد رو میخوند و منم کلی
براش غش میکردمعاشق ترشی شده و باهمه ی غذاهاش
میگه توشی بده.منم باید با هزار ترفند حواسش رو پرت
کنم که یادش برهجدا از همه ی بامزه گیهاش که حواس پرت
من اجازه نمیده همه رو اینجا بنویسم کلی هم پسر خوبیه
و به من کمک میکنه.عاشق اینه که پوست شکلات یا یه
چیز کوچولوی دیگه رو بدی بگی بنداز سطل آشغال.
زودی میدوه و میندازدش تو سطل و درش رو هم میبنده
البته این خصلت خوب گاهی اوقات هم باعث میشه که من
اسباب بازیهاش رو از تو سطل آشغال پیدا کنم
به آره میگه آیه.بهش میگم امیرحسین خوبی میگه آیه
بهش میگم کی از همه خوشگلتره میگه من من!
پسر گل مامان کیه میگه من من!
راستی دندون سیزدهم هم کم کم داره سرک میکشه
که میشه چهارمی از پایین سمت راست که کلی سعی
کردم ولی نذاشت ازش عکس بگیرم
خلاصه که روزهای ما با بودنت داره خیلی خیلی قشنگ
میگذره.خدارو شکر
اولین باری که گل پسر رو واسه شیرخوردن تو بیمارستان آوردن
و الان که دو سه هفتست که دیگه واسه خودش آقا شده
مثلا این فیل جزو دکورهای خونه ی مامانی حساب میشه!!
عادت داره سوار همه ی ماشیناش بشهحتی این کامیون کوچولو!!