قلم گوسفند
میگن وقتی مامان میشی کارهایی میکنی که قبلا حتی
به ذهنت هم خطور نمیکنه حکایت امروز منه.
دیشب به عشق پسر یه قابلمه قلم گوسفند بار گذاشتم
تا پسرک بخوره و قوت بگیرهاز دیشب تا امروز ظهر هم
زیرش رو کم کرده بودم تا آروم آروم بپزه و بخاطر همین کلی
از بوش مستفیض شدم
ظهر به صورت تریت به آقا کوچولو دادم خورد و متوجه شدم که
خیلی دوست داره خدا روشکر.خودم هم با کلی آبلیمو
و دارچین و نوشابه و ترشی دادمش پایین
ماشاالله پسرک یه کاسه ی پر خورد و من یه نصفه کاسه ی زوری!
خدا رو شکر میکنم که پسر کوچولومون از نظر ذایقه کپیه
باباشه و به من نرفته
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی