امیرحسین جونمونامیرحسین جونمون، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
اميرعلي جونموناميرعلي جونمون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

❤مردهاي کوچک من ❤

سی ونه ماهگی

1393/6/18 13:27
نویسنده : LESWIET امیرحسین
797 بازدید
اشتراک گذاری

 ماهگیت مبارک قندولکبكسل قلوب بكسل رومانسي بكسل فراشات بكسل فيونكات بكسل جديد ولطيف للمواضيع

اول از همه یه معذرت خواهی بدهکارم بهت مامانی بخاطر هشت روز

دیرکرد تبریکمخجالتتا حالا همچین چیزی پیش نیومده بود ولی چه کار کنم مامانی

هفته ی پیش چند تا اتفاق خوب و بد افتاد که سرمون یکمی شلوغ شد

و تاریخ روزها رو کلا فراموش کردمخسته

اول از اتفاق خوب بگم که هفته ی پیش جشن عروسیه عموحمید بود یعنی

یکشنبه نهم شهریور.از سه چهار روز قبلش هم چون مامان ناز مهمون داشت

همش اونجا بودیم و کلی به شما خوش گذشت!

بعد هم اون اتفاق بد که فردای عروسی باخبر شدیم که بابابزرگ باباعلیرضا

فوت شده.صبح باباعلیرضا با عجله اومدخونه و وسایلش رو جمع کردیم

و با باباجونی رفتن خرم آباد!چون کاملا بدون پیش بینی بود من مجبور شدم

نرم و دوتایی تنها موندیمغمگینطفلک بابابزرگ پیرمون هم رفت پیش خدا هرچند

که بخاطر پیری و مریضی یه جورایی راحت شد.گاهی فکر میکنم مرگ چقدر

میتونه خوب و قشنگ باشه!برعکس اون چیزی که همیشه راجع بهش فکر

میکنیم!!!

خلاصه دایی علی اومد دنبالمون و چهارپنج روزی هم رفتیم خونه ی مامانی

و کلی خوش بحال شما شد عشق مامانچشمک

البته خیلی سراغ بابا رو میگرفتی که بهت میگفتم رفته خرم آباد خونه ی مامان جون!!

یکماه گذشته جشن نامزدیه نرگس دختر خاله ی بابا هم بود که اونم خیلی

خوش گذشت بهمون.

این روزها شیرینیه زبون و کارهات شده شیرینیه زندگیمون.دیشب به بابا

گفتی وااااااااااااای بابا وقت اسکیت بازیمه!بابا گفت از کجا معلوم که وقت اسکیت

بازیته!!؟گفتی نگاه کن به ساعت.نوشته وقت اسکیت بازی!!!بغل

این جملات رو خیلی جدی هم میگفتی واسه همین بابا بغلت کرد و کلی

چلوندتبغل

داشتی کارتون میدیدی...یکدفعه گفتی مامان تو هم دختر بودی ازینا میدیدی؟!!

گفتم آره میدیدم.اگه اون موقع دختر بودم الان چی هستم؟!

گفتی الان زنی دیگه!!راضی

در حدود یکربعی من و بابااین شکلی شده بودیمتعجببی حوصله

قررررررررررررررررررررررررررررربووووووووووووووووووووونت برم مامانیبكسل قلوب بكسل رومانسي بكسل فراشات بكسل فيونكات بكسل جديد ولطيف للمواضيع

 

 

چندوقتیه که مواقع بیکاری کتابهای حواستو جمع کن رو حل میکنه دانشمند مامانمحبت

 

 

همچنان عاشق فواره و آب بازیخندونک

 

 

ذوق متروسواریزیبا

 

 

جدیت تمام در بستنی خوردن تو نامزدیه نرگسبغل

 

 

دو روز تب و سرماخوردگیه خفیف در ماه گذشتهغمگین

 

 

عروسیه عموحمید.خوشتیپم نه؟!عینک

 

 

عکسهای جامانده از پارک چیتگر و باغ وحش ارمزیبا

 

 

اولین عکسی که آقا پسرمون ازمون گرفته.خیلی ذوق کردیم وقتی دیدیم که چه خوب گرفتی مامانیبغل

 

 

درحال نانای کردنمحبت

 

 

(پ نوشت:خدارو شکر مزاحمتها از بین رفت و رمز پستها رو برداشتم)آرام

.: امیرحسین جونمون تا این لحظه ، 3 سال و 3 ماه و 8 روز سن دارد محبت

پسندها (3)

نظرات (1)

پيشنهادهاي ويــژه براي يه خريد لــذت بخــش...
18 شهریور 93 14:41
ســـــلاااااااااااااااااااااااااااااااااااامـــــــــــــــــ... دوســــت داريـــ "يکي از اين قالب هاي ميوه ها رو تو آشپزخونتون داشته باشي" ؟؟ مگـه نـه؟؟ از شما دعــوت مي کنم که از ايـــن محصــــول بسيار بي نظير و فوق العاده و ديگر محصولات ديدن کنيد از اين فرصت استفاده کنيد، به راحتي خريد کنيـــد و يک خريد لــذت بخــش را تجربه کنيد ... شما مي توانيد با خيالي آسوده توضيحات تمامي محصولات موجود را مشاهده و آگاهانه خریــد کنيد... ما 24 ساعته در دسترستان هستيم و تا پايان مراحل خريد در کنارتان مي مانيم در خــــانــــه سفـــارش دهــيـــــد ، در خـــــانـــه دريافــــت کنيـــد و در خـــانــه پرداخــــت کنيد... شــــــــــــــــاد و پيــــــــــــــــروز باشـــــــــــــــــيد.....